مجله شعر

امیدوارم این مجله باعث بشه دوستان

بیشتر دنبال شعر و ادبیات برن - شعر امروز واسه مادرای فداکار که هرچی ازشون بگم کمه

 هر جا که هستی سرکار , خونه و ... همین الان اگه کنارته برو ببوسش اگه پیشت نیست

یهش زنگ بزن و اگه خدایی ناکرده در این دنیا نیست ... افسوس

 

http://858402.20upload.net/files/sh2/12850226801.jpg

 

 زنی را می شناسم من
 که شوق بال و پر دارد
 ولی از بس که پُر شور است
 دو صد بیم از سفر دارد
 زنی را می شناسم من
 که در یک گوشه ی خانه
 میان شستن و پختن
 درون آشپزخانه
 سرود عشق می خواند
 نگاهش ساده و تنهاست
 صدایش خسته و محزون
 امیدش در ته فرداست
 زنی را می شناسم من
 که می گوید پشیمان است
 چرا دل را به او بسته
 کجا او لایق آنست؟
 زنی هم زیر لب گوید
 گریزانم از این خانه
 ولی از خود چنین پرسد
 چه کس موهای طفلم را
 پس از من می زند شانه؟
 زنی آبستن درد است
 زنی نوزاد غم دارد
 زنی می گرید و گوید
 به سینه شیر کم دارد
 زنی با تار تنهایی
 لباس تور می بافد
 زنی در کنج تاریکی
 نماز نور می خواند
 زنی خو کرده با زنجیر
 زنی مانوس با زندان
 تمام سهم او اینست:
 نگاه سرد زندانبان!
 زنی را می شناسم من
 که می میرد ز یک تحقیر
 ولی آواز می خواند
 که این است بازی تقدیر
 زنی با فقر می سازد
 زنی با اشک می خوابد
 زنی با حسرت و حیرت
 گناهش را نمی داند
 زنی واریس پایش را
 زنی درد نهانش را
 ز مردم می کند مخفی
 که یک باره نگویندش
 چه بد بختی چه بد بختی!
 زنی را می شناسم من
 که شعرش بوی غم دارد
 ولی می خندد و گوید
 که دنیا پیچ و خم دارد
 زنی را می شناسم من
 که هر شب کودکانش را
 به شعر و قصه می خواند
 اگر چه درد جانکاهی
 درون سینه اش دارد
 زنی می ترسد از رفتن
 که او شمعی ست در خانه
 اگر بیرون رود از در
 چه تاریک است این خانه!
 زنی شرمنده از کودک
 کنار سفره ی خالی
 که ای طفلم بخواب امشب
 بخواب آری
 و من تکرار خواهم کرد
 سرود لایی لالایی
 زنی را می شناسم من
 که رنگ دامنش زرد است
 شب و روزش شده گریه
 که او نازای پردرد است!
 زنی را می شناسم من
 که نای رفتنش رفته
 قدم هایش همه خسته
 دلش در زیر پاهایش
 زند فریاد که: بسه
 زنی را می شناسم من
 که با شیطان نفس خود
 هزاران بار جنگیده
 و چون فاتح شده آخر
 به بدنامی بد کاران
 تمسخر وار خندیده!
 زنی آواز می خواند
 زنی خاموش می ماند
 زنی حتی شبانگاهان
 میان کوچه می ماند
 زنی در کار چون مرد است
 به دستش تاول درد است
 ز بس که رنج و غم دارد
 فراموشش شده دیگر
 جنینی در شکم دارد
 زنی در بستر مرگ است
 زنی نزدیکی مرگ است
 سراغش را که می گیرد؟
 نمی دانم، نمی دانم
 شبی در بستری کوچک
 زنی آهسته می میرد
 زنی هم انتقامش را
 ز مردی هرزه می گیرد
 ...زنی را می شناسم من

سيمين بهبهانی

ماجرای پناهندگی مشهورترین سربازمعلم

گاهی از شبکه‌های VOA و BBC فارسی برای مصاحبه تماس گرفتند. اما با هیج کدام مصاحبه نکردم و گفتم با کسانی که به آرمان‌های کشورشان خیانت می‌کنند، حرفی ندارم. گفتم اگر حرفی داریم در کشور خودمان حل‌اش می‌کنیم.

http://files.tabnak.com/pics/201009/201009191635084852.jpg

متولد بندر دیر است و 24 ساله. عبدالمحمد شعرانی، یک روز وقتی سرباز معلم گمنامی بود تصمیم گرفت خاطرات مدرسه که نه، کلاس چهار نفره‌اش را در وبلاگی بنویسد که نامش «دیرتش باد» بود و هست هنوز و او آنقدر نوشت و نوشت از مدرسه و خاطراتش که حالا همه دنیا او را و مدرسه‌اش را می‌شناسند. او هنوز هم معلم مدرسه روستای کالو است، قرار نبود آنجا بماند اما عبدالمحمد بعد از پایان خدمتش دیگر روستا را ترک نکرد، در کالو ماند و هر آنچه که توانست برای روستا انجام داد.

با پیگیری‌های او روستایی که حتی در بوشهر هم شناخته شده نبود جهانی شد. او در هنرستان درس خوانده. مدرک کاردانی آموزش ابتدایی دارد و حالا در مقطع کارشناسی علوم اجتماعی می‌خواند. او در بخش معلمین، مدرسین و مولفین جوان جشنواره ملی جوان ایرانی، نفر برگزیده شد. برای گفت و گو با او بهانه‌های زیادی داشتیم.

* از خانواده ات بگو، چند نفره است؟
خانواده فرهنگی ای هستیم. هفت برادر و خواهر هستیم. سه برادر و دو خواهرم فرهنگی هستند. ششمین عضو خانواده ام هستم.

* شاید پاسخ این سوال کمی تکراری باشد، اما برای کسانی که قصه مدرسه ات را نمی‌دانند، می‌گویی چطور شد به کالو رفتی؟
حدود 4- 5 سال پیش به عنوان سرباز معلم به روستای کالو رفتم، که دورترین نقطه در منطقه ماست و حدود 30 کیلومتر با شهرمان فاصله دارد. زمانی که رفتم آنجا کالو هیچ امکاناتی نداشت. بچه‌ها در حسینیه درس می‌خوانند. تا اینکه آموزش و پرورش اتاقی خرید که پر از وسایل صیادی بود. سال اول گذشت. اتفاقات داخل مدرسه را در وبلاگم می‌نوشتم، تا ساکنان دهکده جهانی را جذب خود کنم. اولین بار کامران نجف زاده آن را دیده بود و گفته بود می‌خواهم بیایم کالو، گزارش بگیرم و آمد.

البته خیلی از این گزارش‌ها پخش می‌شود و بعد همه چیز تمام می‌شود. البته روال وبلاگ نویسی ام ادامه داشت. نه تنها ایرانی‌های داخل، بلکه ایرانی‌های خارج از کشور هم با مدرسه در ارتباط بودند. کلی ایمیل می‌زدند. نوشته‌های وبلاگم به انگلیسی ترجمه شد. یک وبلاگ انگلیسی راه افتاد که خیلی تاثیرگذار بود. خانمی ایرانی که همراه شوهرش در استرالیا تحصیل می‌کرد، وبلاگم را ترجمه کرد و بعد رفت در" دویچه وله" آلمان به عنوان دومین وبلاگ برتر دنیا معرفی شد و وبلاگم باعث انجام کلی کار خیر در روستا شد. خیری بوشهری آمد و آنجا مدرسه ساخت. به دستور مستقیم ثمره هاشمی، دستیار ارشد رییس جمهور آسفالت شد. مشکل، آب، برق روستا حل شد. کتابخانه ساخته شد. کنار مدرسه مرکز فنی و حرفه‌ای ساخته شده.

* کتاب هم داری؟
کتابی نوشته ام به نام «کوچکترین مدرسه دنیا» که به چاپ چهارم رسید. کتابی جدید دارم که پاییز چاپ می‌شود. نامش «گیرنده: کالو» است که قصه‌های جدید مدرسه است، به اضافه نامه‌ها و ایمیل‌هایی که از جاهای مختلف دنیا برای مدرسه آمده است.

* هنوز هم می‌شود گفت «کالو» محروم است؟
نه، کالوی ما با 4-5 سال پیش خیلی فرق کرده. امیدوارم که روزی آنجا دانشگاه ساخته شود. خیلی‌ها فکر می‌کنند مدرسه کالو به خاطر تعداد کم دانش آموزهایش معروف شد. شاید این هم باشد، اما فکر می‌کنم هزار تا مثل این مدرسه در کشور داریم، چرا آنها مطرح نمی‌شوند؟ به نظرم اینجا معجزه ارتباطات صورت گرفت. یک وبلاگ می‌تواند زندگی خیلی‌ها را تغییر بدهد. روستایی که در بوشهر هم کسی آن را نمی‌شناخت، امروز به یک روستای بین المللی تبدیل شده، حتی توریست‌ها هم به آنجا سرمی زنند.

اگر همت مسوولین اینجا چند برابر شود، کالو می‌تواند قطب گردشگری بوشهر شود. در کنار این «CNN» هم گزارشی از این جا تهیه کرد. البته آنها همیشه مقاصد سیاسی خاص خودشان را دارند و خیلی دل خوشی از کشور ما ندارند. ولی موقعی که اتفاقات کالو را می‌بینند، مجبورند که بیایند و گزارش تهیه کنند. چون کالو نشان دهنده این است که آموزش و پرورش در دورترین نقاط کشور ادامه دارد، حتی برای 4 دانش آموز.

* ایده جدیدی برای کالو در ذهنت داری؟
طرحی دارم به نام "بنیاد مدارس کوچک" که اجرایی شدنش به نظر و عنایت مسوولان آموزش و پرورش بستگی دارد. این طرح به کمک روستاهای کم جمعیت می‌آید.

* چرا وبلاگت به چشم آمد و مطرح شد؟
هیچ وقت در وباگم از بدبختی‌ها نمی‌گفتم. نمی‌آمدم از کسی چیزی بخواهم. حق مردم این است که بهترین‌ها را داشته باشند و همه و همه این چیزهایی که به دست آمده به این راحتی نبوده، کلی مشقت و زحمت در کار بوده.

* چرا کمک نمی‌خواستی؟
می توانید سرسطر نوشته‌های وبلاگم را بخوانید. شاید اگر می‌گفتم سقف کلاس ما چکه می‌کند، می‌خواستم بگویم داریم با آن زندگی می‌کنیم. بعضی‌ها خوشبختی را در بهترین امکانات می‌بینند. ولی در این روستاها مردم با همه مشکلاتی که دارند، لذت زندگی کردن را می‌چشند. لذتی که شاید در کلان شهرهای بزرگ نباشد.

* معلمی واقعا شغل انبیاء است؟ به این معتقدی؟
خیلی اعتقاد دارم. وقتی به این شغل به این چشم نگاه نکنی باید بگذاری و بروی. شهید جایی زیبا می‌گوید: معلمی شوق نیست، عشق است. اگر می‌خواهی به عنوان شغل به آن نگاه کنی بگذار و برو. من آنجا تنها معلم نبودم. شاید این گفتن اش تکراری باشد. اما برق کار و شهردار هم بودم. من رییس جمهور کالو بودم.

* الان چی کم داری؟
هر چه از خدا خواستم به آن رسیده ام. مهم تر از اینکه امروز دنیا من و مدرسه ام را می‌شناسد. دعای یک روستا در زندگی به کمکم می‌آید، همراه من است. احترام و عزتی که مردم به من می‌گذارند برایم خیلی عظیم است. گرچه در اقیانوس معلم‌های فداکار کشورم هیچ ام. حضرت علی(ع) در دعای کمیل خیلی زیبا می‌گوید که:" خدایا چقدر بدی‌ها داریم و تو چشم پوشی می‌کنی و خوبی‌های اندک ما را اینقدر بزرگ نشان می‌دهی" و اگرنه من که خوبی ای ندارم، همه اش لطف خداست.

* وقتی فهمیدی نفر برگزیده جشنواره ملی جوان ایرانی شدی اولین چیزی که به ذهنت رسید چه بود؟
خوشحال بودم که انتخاب شدم و باور کنید، مهم تر از آن برایم این بود که با دیده شدنم ، جوان‌ها برای کار انگیزه می‌گیرند. می‌گویند نسل ما نسل پاستوریزه‌ای است. ولی مگر ما از کدام نسل ایم. ما همین نسل پاستوریزه ایم که این کارها را انجام می‌دهیم. گذشته خودمان را فراموش نمی‌کنیم. خیلی‌ها فکر می‌کنند با جنگ، دفاع مقدس و آرمان‌های انقلاب فاصله گرفته ایم. اما اینطور نیست. گاهی از شبکه‌های VOA وBBC فارسی برای مصاحبه تماس گرفتند. اما با هیج کدام مصاحبه نکردم و گفتم با کسانی که به آرمان‌های کشورشان خیانت می‌کنند حرفی ندارم. گفتم اگر حرفی داریم در کشور خودمان حل اش می‌کنیم .

* با چه عنوانی می‌خواستند با تو صحبت کنند؟
هفته معلم مرتب زنگ می‌زنند، میل می‌زنند.

* به ادامه تحصیل فکر می‌کنی؟
بله. کارهایی که انجام شده ثمره داشته. هم روی بچه‌های مدرسه ام هم در مورد خودم. به شاگردانم گفته ام که مهم تر از دکتر مهندس شدن این است که انسان‌های خوبی برای جامعه شان باشند. در هر لباسی که می‌خواهند باشد.

* چه عیبی داری؟
من پر از عیب و ایرادم. اما گاهی فکر می‌کنم خیلی خوبم و این زیاد بودن خوبی گاهی به ضررم بوده. از آن سوءاستفاده شده.

* مورد خاصی بوده که از تو سو استفاده شده؟
بله، مثلا مجله‌ای مطالب وبلاگ ام را بدون اجازه برمی داشت و چاپ می‌کرد. داشتم این‌ها را کتاب می‌کردم و بعد یک نویسنده مطلبم را برمی دارد و بدون اجازه آن را به نام خودش کار می‌کند. کسی که برای صدا و سیما مطلب می‌نویسد، نوشته‌های وبلاگی ام را بدون اجازه استفاده کرده است.

* جرقه راه‌انداختن این وبلاگ «وبلاگ دیرتش باد» از کجا آمده؟ که بعد به جایی رسید که دومین وبلاگ برتر دنیا شد؟
کتاب خیلی می‌خواندم. در زمینه‌های علوم اجتماعی و تاریخ مطالعه داشتم. خاطرات گذشته را زیاد می‌خواندم. این برایم خیلی جالب بود.سال اول سرباز معلمی ام خاطرات مدرسه را در دفتری می‌نوشتم،بعد گفتم به جای نوشتن برای مردم آینده برای مردم حالا می‌نویسم و نوشتم و کلی بازدیدکننده داشت. بیش از دوهزار وبلاگ به وبلاگ من لینک دادند. روزانه دو هزار نفر از طریق گوگل ریدر نوشته‌های من را می‌خوانند.

* اسمت را که در اینترنت جستجو کردم بعد از وبلاگت دومین چیزی که بالا می‌آید، نام و اطلاعاتی از تو در ویکی پدیاست، دیده ای؟ اطلاعاتش درست است؟
6-7 ماه پیش بود که یکی از دوستان من تماس گرفت و گفت اطلاعاتی درباره تو را در ویکی پدیا گذاشته ام. من نگاه کردم و هر جا اشتباه بود را عوض کردم. چند تا از مصاحبه هایم را دیده بود و از آنها اطلاعات برداشته بود. اتفاقا چند تا ایراد هم داشت که برطرف شان کردم.

* دیرتش باد یعنی چه؟
«دیر» که نام شهر ماست «تش» یعنی آتش، تش باد یعنی گرم باد «تش باد» باد گرمی است که در جنوب می‌آید. باد وحشتناکی است که آدم را می‌سوزاند.

* تا به حال اسم خودت را در گوگل جستجو کردی؟
اسم خودم را نه، ولی اسم مدرسه را جستجو می‌کنم که اخبار مربوط به مدرسه را بررسی کنم. اما همین که پدرم که قبل ترها دریا می‌رفت و حالا بازنشسته است، وقتی می‌رود مسجد و همسایه و آشنا می‌گویند دیشب پسر فلانی را تلویزیون نشان داد و شادی او را که می‌بینم خیلی برایم لذت دارد. وقتی می‌بینم پدر و مادرم از من راضی اند کافی است. چون دعاشان خیلی تاثیرگذار است.صبح موقعی که می‌روم روستا نگران هستند. برای توریستی که یک روز یا شب در روستا بماند لذت بخش است. اما برای آدمی که یک سال این مسیر 30 کیلومتری را در گرما و سرما برود و بیاید سخت است. کتاب اولم را به پدر و مادرم تقدیم کردم.

* چطور استخدام آموزش و پرورش شدی؟
با دستور مستقیم رییس جمهور. مرداد ماه سال گذشته در دیدار با رییس جمهور این اتفاق افتاد. آقای ثمره هاشمی من و مدرسه را می‌شناسد و خیلی به ما لطف دارد. چند بار تلفنی صحبت کرده ایم. پارسال بود زنگ زد و گفت: هر موقع آمدی تهران زنگ بزن که تو را پیش رییس جمهور ببرم. رفتم تهران و زنگ زدم و در نهاد ریاست جمهوری رییس جمهور را دیدم. آنجا که رفتیم از کارهایم گفتم. رییس جمهور گفت خوشحالم که در دولت من اینکارها انجام می‌شود و این افتخار من است. کلی نامه به رییس جمهور نشان دادم و گفتم اینها بروکراسی استخدام من است و جلوی فعالیت من را گرفته. هر چه حقوق معلمی می‌گرفتم، باید می‌دادم و می‌آمدم تهران. سریع دستور استخدام ام را دادند و مشکلم سه چهارماه بعد حل شد. آن موقع من کت ای پوشیده بودم که وقتی بلند شدم گفت: سرباز معلم کت ات هم احمدی نژادی است.

*پیشنهاد کاری نداشتی؟
تا یکی دو هفته پیش تکلیف ماندنم در کالو مشخص نشده بود. دوستانی در آموزش و پرورش بوشهر از من خواسته بودند که آنجا بروم، اما فکر کردم اگر در یک جای کوچک بمانم و کارهای بزرگ انجام بدهم بهتر است تا به جای بزرگ بروم اما نتوانم کارهای کوچک هم انجام بدهم. بله. در کنار شرکت‌های خصوصی جاهای دیگر هم بود. شرکت پارس جنوبی حقوقی می‌داد که معادل حقوق یک سال کار معلمی بود. اما نرفتم. چون افق نگاهم به سمت آموزش و پرورش است. گفتم دوست دارم نماینده شهرمان شوم و به مجلس بروم. نماینده شهرمان تا یک مدتی چپ چپ نگاهم می‌کرد.

برای بازدید میهمان‌های زیادی به کالو می‌آیند. سال گذشته مدیرعامل پارس جنوبی آمد. آن موقع یک کلاس بود و یک دفتر کتابخانه هم نداشتیم.گفتم آقای مهندس آدم‌های بزرگ خواسته‌های بزرگ داریم دیگر به پاک کن و تراش قانع نیستیم. گفتم وضعیت این مدرسه که سمبلی برای کشور است نه در شأن ماست نه در شما. خیلی سریع دستور دادند حدود 50 میلیون آنجا هزینه شد؛ هزینه دیوارکشی و ساخت کتابخانه. گفتم آقای مهندس بچه‌هایی که مدرسه راهنمایی می‌روند مشکل سرویس دارند. یک مینی بوس به خود مدرسه داد. تا بچه‌هایی که برای مدرسه راهنمایی باید بروند شهر با سرویس بروند.

* چند دانش آموز داری؟
10 تا، 5 تا ابتدایی، 3 تا راهنمایی و 2 تا دبیرستان. این روستای 34 نفره 10 تا دانش آموز دارد.

* دوران دانش آموزی چطور بودی؟
معلم انشایی داشتم همیشه می‌گفت شعرانی الهی خودت معلم شوی تا بفهمی ما چی می‌کشیم چون برای کل بچه‌های کلاس انشا می‌نوشتم.

* از ماجرای پناهندگی و جایزه 200 هزار یورویی شرکت سوئدی بگو!
تماس گرفتند و گفتند هر سال 200 هزار یورو به نفرات برگزیده که چهره فرهنگی سال هستند و گمنام هم هستند می‌دهند. پرسیدم شما من را از کجا شناختید، گفتند از کالو، کتابت را خوانده ایم، گزارش CNN و سایت‌های مختلف را خواندیم. گفتم حاضرم به اسم شرکت شما با این پول چند مدرسه در مناطق محروم بسازم گفتند: نه این پول برای خود تو است خیریه نیست. بالاخره شماره حساب ایران ام را قبول نکردند و گفتند چون بانک‌های ایران تحریم است یا باید در دبی یا در استانبول حساب داشته باشی. دبی فامیل داشتیم گفتند نه باید خودت بیایی دبی. مدتی گذشت و یک روز گفتند باید پاسپورتت را بفرستی. گفتند برای دادن این هدیه شرط داریم. شرط ما این است که تا یک مدتی پناهنده سیاسی سوئد شوی. گفتم این نهایت بی وجدانی است که آدم جایی را که پرورش یافته فراموش کند و دیگر جوابشان را ندادم.

* سال 86 قهرمان اجتماعی سال شدی و سال 87سربلندترین چهره سال؟
روزنامه همشهری سال 86 انتخابم کرد و انتخاب بعدی از طرف رادیو ایران بود.

* چه انگیزه‌ای به حرکت کردن وادارت می‌کند ؟
طوری کار می‌کنم انگار صد سال دیگر آنجا هستم. از طرفی دیگر طوری کار می‌کنم انگار فقط همان روز آنجا هستم. اینها دو حس متضاد هستند که خیلی کمک می‌کنند. امروز کالو می‌تواند انگیزه خوبی برای آموزش و پرورش باشد.

* سکه‌هایی که از جشنواره ملی جوان ایرانی هدیه گرفتی چندتا بود ؟ سکه‌ها را چه کردی؟
6 سکه گرفتم، سکه‌ها همین جاست توی بقچه! اگر موزه مدرسه مان راه بیفتد می‌گذارمشان در موزه مدرسه.

* حرفی با مسوولی یا ارگانی داری؟
از مخابرات درخواستی دارم. کالو سمبل معجزه ارتباطات است، اما اینترنتی که در آن استفاده می‌شود Dial up است. فکر نمی‌کنم آوردن اینترنت وایرلس به روستا خرج آنچنانی برای مخابرات داشته باشد، اینقدر درآمد دارند که اصلا این چیزها به حساب نمی‌آید. دکل بزرگ مخابرات روبروی مدرسه هست که کلی هم ضرر دارد و بعد مدرسه اینترنت درست و حسابی ندارد.

* خودت را جوان موفق می‌دانی؟
هر جوان ایرانی که قلبش به عشق ایران بتپد موفق است.

* چقدر درآمد داری؟
400، 500 هزار تومان حقوق می‌گیرم. کلی از حقوقم در دانشگاه خرج شد. بعضی‌ها می‌گویند تو از زندگی عقبی. اما من اینطور فکر نمی‌کنم، مگر آدم از زندگی اش چه می‌خواهد. زیاد معتقد به زندگی کردن برای پول درآوردن نیستم. قانع هستم و بی دردسرترین آدم برای حسابداری آموزش و پرورش.

* کلماتی دارم، احساست را در مقابل اینها می‌گویی؟
اینترنت: گاهی معجزه می‌کند
وبلاگ: زندگی جدید من
کالو: تمام زندگی ام
معلم: عشق
کت و شلوار: آنروی بچگی ام
سکه: بی ارزش
مخابرات: اینترنت دار کردن کالو

عفونت ادراري، نشانه ها و درمان

دستگاه ادراري شامل كليه‌ها، حالب‌ها، مثانه و مجراي ادرار است. از آنجا كه اين دستگاه با محيط خارج از بدن مرتبط است و از طرفي ادرار ساعت‌ها در مثانه ساكن مي‌ماند، محيط مناسبي براي رشد باكتري‌هاست.

به‌اين ترتيب عفونت‌هاي دستگاه ادراري يكي از رايج‌ترين بيماري‌هاي بشر است كه در خانم‌ها به خاطر كوتاه بودن مجراي خروجي ادرار بسيار شايع‌تر است.

نشانه‌هاي بيماري

نشانه‌هاي اصلي اين بيماري سوزش و تكرر ادرار و درد زير شكم است كه در اثر تحريك مثانه و مجراي خروجي ادرار به وسيله باكتري‌ها ايجاد مي‌شود.

اگر باكتري‌ها فرصت كنند و به سوي كليه‌ها هجوم ببرند (از طريق حالب‌ها كه مجراي بين مثانه و كليه‌ها هستند‌) بيمار دچار تب و لرز و درد پهلوها شده و بسيار بدحال مي‌شود.

تشخيص عفونت ادراري خيلي سخت نيست. علائم مشخصي كه برشمرده شد، پزشك را مشكوك به بيماري مي‌كند و با آزمايش ادرار شامل بررسي ميكروسكوپي ادرار و كشت ادرار تشخيص، مسجل مي‌شود.

خوشبختانه در آزمايشگاه بعد از كشت ادرار كه حدود 2شبانه روز طول مي‌كشد، مي‌توان تاثير انواع آنتي‌بيوتيك‌ها روي ميكروب‌هاي كشت شده را مشخص كرد و بدين ترتيب بهترين آنتي‌بيوتيك‌ها را براي درمان بيماري انتخاب كرد.

درمان

درمان عفونت ادراري در خانم‌هاي جواني كه براي اولين بار دچار اين بيماري مي‌شوند مصرف آنتي‌بيوتيك مناسب به مدت 3 روز است. اگر بيماري عود كند يا سن بيمار بالاي 65 سال باشد و در بيماران دچار ديابت طول درمان 7 روز يا بيشتر است. عفونت‌هاي ادراري در مردان نيز بايد با دقت و به مدت حداقل 7 روز با آنتي‌بيوتيك مناسب درمان شود.

متاسفانه موارد زيادي وجود دارد كه بعد از چند هفته مجددا فرد دچار علائم عفونت ادراري مي‌شود و بيماري عود مي‌كند.

در اين موارد علاوه بر كشت ادرار و درمان مناسب بهتر است بيماري‌هايي كه مي‌توانند فرد را مستعد به عفونت ادراري كنند بررسي شود.

سيپروفلوكسامين، كوتريموكسازول، جنتامايسين، آميكاسين ونيتروفورانتوئين از جمله آنتي‌بيوتيك‌هايي هستند كه در عفونت ادراري موثر هستند، زيرا در ادرار با غلظت زياد ترشح مي‌شوند و بهتر روي باكتري‌ها تاثير مي‌گذارند.

البته براساس نتيجه كشت ادرار كه مقاومت به داروها را نشان مي‌دهد پزشك مي‌تواند انواع ديگري از داروها را مورد استفاده قرار دهد.

دكتر رضا كريمي
متخصص بيماري‌هاي داخلي

سه مردی که مادر شدند!

تا همین چند سال پیش تصور اینکه فردی با ظاهری کاملا مردانه باردار شود و بعد از نه ماه فرزندی به دنیا بیاورد غیرممکن و باورنکردنی بود؛ حتی وقتی در سال ۱۹۹۵ آرنولد‌شوایتزنگر در یک فیلم کمدی بر اثر یک اشتباه پزشکی باردار شد، باز هم خیلی‌ها با تعجب به این پدیده عجیب پزشکی نگاه کردند.

در آن زمان این موضوع برای همه ناملموس بود و همه آن را در حد سوژه یک فیلم جذاب می‌دانستند اما در سال ۱۹۹۷ دکتر کیمبرلی جیمز با انجام تحقیقاتی روی افراد دارای اختلال هویت جنسی که بعد از عمل تغییر جنسیت، مرد شده‌اند و البته هنوز ارگان‌های زنانه در بدنشان وجود دارد، فهمید که می‌تواند از طریق لقاح مصنوعی آنها را هم صاحب فرزند کند. دکتر جیمز مدعی شد که به دلایل خاصی جنین در بدن این افراد می‌تواند رشد بهتری داشته باشد و بچه‌های متولد شده درشت‌تر خواهند بود. او تمام تحقیقات خود را در کتابی با عنوان «بازسازی بهشت» به چاپ رساند. حرف‌های دکتر جونز با اینکه بسیار جنجالی بود اما تا زمانی که اولین مرد به این طریق مادر نشد، توجه کسی به این موضوع جلب نشد. تا اینکه در سال ۲۰۰۲ لی مینگ ویو – یکی از افرادی که تغییر جنسیت داده بودند – این تحقیقات را جدی گرفت و برای انجام این آزمایش داوطلب شد که نتیجه آن به دنیا آوردن نوزادی کاملا سالم بود.

البته به خاطر اینکه لی مینگ ویو به دور از چشم رسانه‌های خبری دست به چنین کاری زده بود این خبر زیاد در رسانه‌ها سروصدا نکرد. تا سال ۲۰۰۸ که توماس بیتی به عنوان اولین مرد باردار جهان فرزند دختری به دنیا آورد و از آن به بعد توجه بسیاری به این موضوع جلب شد. با این حال این عمل از نظر جامعه جهانی مورد تایید نیست و با بیمارستان‌هایی که این کار را انجام می‌دهند برخورد می‌شود. چراکه بسیاری از محققان معتقدند بچه‌هایی که از این طریق متولد می‌شوند در بزرگسالی از لحاظ عاطفی دچار بحران‌های روانی می‌شوند چون از مهر مادرشان بی‌بهره‌اند و همچنین معلوم نیست که آنها هم در آینده دچار اختلالات جنسیتی نشوند.


بخشی از گزارش همشهری سرنخ شماره ۶۲ درباره سه مردی که باردار شدند در ادامه می‌آید:

معروف‌ترین مرد باردار جهان

اسم توماس بیتی در سال ۲۰۰۸ به عنوان اولین مرد باردار دنیا در رسانه‌های مختلف مطرح شد؛ زمانی که تصویر غیرمعمولی از این مرد درحالی که کودکی در شکم داشت در سایت‌های گوناگون خبری پخش شد؛ اما داستان توماس به خیلی سال قبل برمی گردد؛ یعنی زمانی که پدر و مادر او منتظر فرزند بودند. خانواده بیتی بعد از مدت‌ها چشم انتظاری صاحب دختری زیبا شدند؛ دختری که ‌تریسی نام گرفت اما هر چقدر که ‌تریسی بزرگ‌تر می‌شد، مشکل اختلالات جنسی‌اش هم بیشتر می‌شد و خانواده‌اش هر روز بیشتر نگران می‌شدند. تا اینکه ‌تریسی به ۱۸سالگی رسید. او بارها گفته بود که آرزو دارد تغییر جنسیت بدهد و به یک پسر تبدیل شود. در این زمان بود که پزشکان بعد از معاینات فراوان به این نتیجه رسیدند که می‌توانند این خواسته‌تریسی را برآورده کنند. درنتیجه طی یک عمل جراحی ‌تریسی تغییر جنسیت داد. بعد از عمل نام‌ تریسی هم تغییر کرد؛ او از آن به بعد توماس نامیده می‌شد. توماس ۳۴ ساله بود که با دختر مورد علاقه اش ازدواج کرد و از همان ابتدا همه چیز را برای همسرش توضیح داد؛ اینکه قبلا دختر بوده و با عمل جراحی مرد شده است.

همسر توماس هم به اوگفت که چند سال پیش به خاطر توموری که در رحمش وجود داشته، آن را از دست داده است، در حقیقت پزشکان مجبور شده بودند رحم نانسی را به خاطر وجود تومور از بدنش خارج کنند به همین دلیل با اینکه چند سال از زندگی مشترک این زوج می‌گذشت، آنها صاحب فرزند نشده بودند. تا اینکه توماس تصمیم گرفت شانس خودش را برای مادر شدن امتحان کند. او این موضوع را با نانسی هم در میان گذاشت و نکته جالب اینجا بود که نانسی نه‌تنها ناراحت نشد بلکه از این موضوع استقبال هم کرد. موضوع از این قرار بود که چون بعد از عمل جراحی تغییر جنسیتی که روی توماس انجام شده بود پزشکان رحمش را خارج نکرده بودند، او این توانایی را داشت تا نوزادی را در رحمش نگه دارد و در واقع نقش یک حامل را بازی کند.

به همین دلیل بود که توماس تصمیم گرفت با حمل جنین در شکم خودش، همسرش را به آرزویش برساند. آنها زیر نظر دکتر کمیبرلی جیمز این کار را انجام دادند. بعد از مدتی توماس متوجه شد که تغییراتی در وضع ظاهری و جسمانی‌اش درحال رخ دادن است. بعد از انجام آزمایشات لازم مشخص شد که این مرد باردار است. کسی که بیشتر از همه از شنیدن این خبر خوشحال شد، همسرش نانسی بود چون فکر می‌کرد که هیچ‌وقت صاحب فرزند نخواهد شد. بعد از شنیدن خبر بارداری، توماس اعلام کرد که می‌خواهد بچه را به دنیا بیاورد؛ «فرقی نمی کند که بچه را من به دنیا بیاورم یا همسرم؛ مهم این است که این بچه مال ماست و در وجود یکی از ما رشد کرده. همین حس زیبا که یک موجود زنده از نسل خودتان را در کنارمان دارید بسیار دلچسب است.»

با این حال خیلی‌ها با شنیدن این خبر به مخالفت با این کار توماس پرداختند، توماس در پاسخ به آنها گفت :«وقتی که من و نانسی این تصمیم را گرفتیم اصلا به این موضوع که در حال حاضر چه جنسیتی داریم فکر نمی کردیم یا حتی به این موضوع که نگاه جامعه نسبت به کار ما چگونه خواهد بود. تنها هدفمان اهمیت داشت. حالا که در این وضعیت هستم تنها آرزویم این است که فرزند سالمی را به دنیا بیاورم.»

اما ماجرای بارداری توماس به همین راحتی‌ها هم نبود؛ به خاطر اینکه در بدن توماس هم هورمون زنانه و هم مردانه تولید می‌شد، پزشک او مجبور شد با تزریق دارو و هورمون‌های زنانه بیشتر،‌ترشح هورمون‌های مردانه را در بدن او کمتر کند. اما بعد از گذشت مدت کوتاهی از بارداری توماس، جنین در شکمش خفه شد و پزشکان مجبور شدند آن را خارج کنند. ولی توماس از این موضوع ناامید نشد و بعد از مدتی دوباره این عمل را انجام داد و این بار موفق شد که تا نه ماهگی بچه را نگه دارد و بالاخره در سوم جولای سال ۲۰۰۸ دختری زیبا و کاملا سالم به نام سوزان ژولیت به دنیا آورد. توماس بعد از زایمان در پاسخ به خبرنگارهای کنجکاو گفت: «با اینکه من دخترمان را به دنیا آورده‌ام اما همچنان پدرش هستم ودر حقیقت نانسی مادرش است.»

بعد از اینکه سوزان کمی بزرگ شد این پدر و مادر عجیب تصمیم گرفتند فرزند دومشان را هم به دنیا بیاورند. بنابراین توماس دوباره با استفاده از روش تلقیح مصنوعی باردار شد واین بار هم دختر دیگری به دنیا آورد. اولین مرد باردار دنیا، خاطرات خود را در قالب کتابی با عنوان «درد عشق» (درد زایمان) منتشر کرده است. با اینکه این زوج توانستند از فعالیت‌های تبلیغاتی خود، ۲ میلیون دلار جمع‌آوری کنند اما توماس می‌گوید هدف آنها کسب ثروت نبوده بلکه آنها فقط دوست دارند مشهور شوند.

داستان کوتاه

عروسک چهارم و شاهزاده

 

http://ecx.images-amazon.com/images/I/41FFKQW7SQL._SS400_.jpg

روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر میکرد. شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا

 بود، او را دید و بسرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند.

عارف به حضور شاه شرفیاب شد. شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده

 جوان بیاموزد مگر در آینده او تاثیر گذار شود. استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک

 از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: "بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آنها

 سپری کن."

 شاهزاده با تمسخر گفت: " من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم! " عارف اولین عروسک را

 برداشته و تکه نخی را از یکی از گوشهای آن عبور داد که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد.

سپس دومین عروسک را برداشته و اینبار تکه نخ از گوش عروسک داخل و از دهانش خارج شد. او

 سومین عروسک را امتحان نمود.

 تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش میرفت، از هیچیک از دو عضو یادشده خارج نشد. استاد

 بلافاصله گفت : " جناب شاهزاده، اینان همگی دوستانت هستند، اولی که اصلا به حرفهایت توجهی

 نداشته، دومی هرسخنی را که از تو شنیده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومی دوستی است که

 همواره بر آنچه شنیده لب فرو بسته " شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت: " پس بهترین دوستم

 همین نوع سومی است و منهم او را مشاور امورات کشورداری خواهم نمود. "

عارف پاسخ داد : " نه " و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه خارج نمود و آنرا به شاهزاده داد و

 گفت: " این دوستی است که باید بدنبالش بگردی " شاهزاده تکه نخ را بر گرفت و امتحان نمود. با

 تعجب دید که نخ همانند عروسک اول از گوش دیگر این عروسک نیز خارج شد، گفت : " استاد اینکه

 نشد ! "

 عارف پیر پاسخ داد: " حال مجددا امتحان کن " برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد.

 شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقیماند استاد رو به شاهزاده کرد

 و گفت: " شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که بداند کی حرف بزند، چه موقع به حرفهایت

 توجهی نکند و کی ساکت بماند.

دانلود نرم افزار

NCH Disketch 2.10 - نرم افزار طراحی لیبل بر روی سی دی و دی وی دی

آیا تا به حال شده است که بخواهید برچسب یا Label مورد علاقه خود را بر روی سی دی و یا دی وی دی خود بگذارید و یا از طرح های گرافیکی که در ذهن خود دارید یک برچسب بر طبق میل و علاقه خود ایجاد کنید و آن را بر روی سی دی یا دی وی دی مورد علاقه خود قرار دهید حالا یا به صورت چاپی و یا بصورت کاغذی. از این رو سایت نرم افزار دانلود رایگان یک نرم افزار قدرتمند در این زمینه را برای شما عزیزان در نظر گرفته است. نرم افزار NCH Disketch یک نرم افزار ساخت برچسب بر روی سی دی و دی وی دی در ویندوز است که می تواند در این زمینه به شما کمک فراوانی بکند. با استفاده از این نرم افزار طراحی لیبل شما می توانید برای سی دی و دی وی دی های خود برچسب یا لیبل ایجاد کنید و همچنین می توانید عکس مورد نظر برای دیسک خود را بر روی این برچسب ها قرار دهید.
با این نرم افزار ساخت برچسب شما می توانید کار گرافیکی خود را وارد کنید، و یا مجموعه ای از رنگ های پس زمینه ساده را به آن اضافه کنید و همچنین می توانید اطلاعات روی طرح گرافیکی خود را سازماندهی کنید و لیست آهنگ های مورد علاقه خود را نمایش دهید. با این نرم افزار طراحی لیبل سی دی در یک لحظه کوتاه می توانید برچسب های حرفه ای را برای سی دی و دی وی دی خود ایجاد کنید. با این نرم افزار گرافیکی ساخت لیبل شما می توانید نوع برچسب خود را انتخاب کنید و شروع به اضافه کردن متن و تصاویر خود کنید. به همین سادگی! امیدواریم که با دانلود نرم افزار NCH Disketch بتوانید برچسب ها و Label های بسیار زیبایی را برای دیسک های مورد علاقه خود ایجاد کنید.

NCH Disketch 2.10 - نرم افزار طراحی لیبل بر روی سی دی و دی وی دی

ویژگی های اصلی این نرم افزار:

  • ایجاد برچسب برای سی دی یا دی وی دی
  • وارد کردن عکس های خود برای ایجاد پس زمینه شخصی و منحصر به فرد
  • قابلیت چاپ بر روی برچسب های کاغذی و همچنین سی دی هایی که قابلیت چاپ بر روی خود را دارند
  • در دست داشتن امکان Drag and Drop متن و همچنین متون و تصاویری که قابلیت جابجایی دارند برای خلق یک برچسب بی نظیر
  • انتخاب از میان انواع استایل های متن
  • قابلیت تغییر نوع متون، تغییر اندازه متون و Alignment آنها
  • وارد کردن نام ترک ها به طور مستقیم از از روی سی دی داخل دیسک درایو
  • قابلیت تغییر رنگ پس زمینه دیسک
  • تنظیم دستی موقعیت چاپ بر روی صفحه

http://www.freedownload.ir/images/download.gif

برای دیدن ودانلود بقیه نرم افزارها به ادامه مطلب برویید

ادامه نوشته

دانستني هايي در مورد منشور كورش

در سال 1258 خورشيدي، بدنبال كاوش‌هاي گروهي انگليسي در معبد بزرگ اسـگيلـه نيايشگاه مـردوك، خداي بزرگ بابلي در شهر باستاني بـابـل در مياندورود (بين‌النهرين) استوانه‌اي از گل پخته بدست باستان‌شناسي به نام 'هرمز رسـام' پيدا شد.
بررسي‌هاي نخستين نشان مي‌داد كه گرداگرد اين استوانه گـلين را نوشته‌هايي به خط و زبان اكدي (بابلي نو) دربرگرفته است كه گمان مي‌رفت نبشته‌اي از فرمانروايان آشور و بابـل باشد.
اما بررسي‌هاي بيشتري كه پس از گرته‌برداري و آوانويسي و ترجمه آن انجام شد، نشان داد كه اين نبشته در سال 538 پيش از ميلاد به فرمان كورش بزرگ هخامنشي و به هنگام ورود به شهر بابل نوشته شده است.
جنس اين استوانه از گل رس است. 5/22 سانتي‌متر طول و 11 سانتي‌متر عرض دارد و دور تا دور آن 45 سطر به جز بخش‌هاي تخريب‌شده به خط و زبان اكدي (بابلي نو) نوشته شده ‌است.
شكل ظاهري اين فرمان كه از زمان نگارش آن تا به امروز 2550 سال مي‌گذرد، به مانند استوانه‌اي ديده مي‌شود كه ميانه آن قطورتر از دو طرف آن است. انتشار و ثبت فرمان‌ها و يادمان‌هاي رسمي بر روي استوانه گلين و نيز بر روي لوحه‌هاي مسطح، از سابقه‌اي ديرين در ايران و مياندورود برخوردار بوده كه شكل استوانه‌اي آن نسبت به ساير اشكال، پايداري و دوام بيشتري داشته است.
بدون شك اين فرمان در نسخه‌هاي متعددي براي ارسال به نواحي گوناگون تحت فرماندهي امپراتوري ايران نوشته شده كه امروز تنها يكي از آنها بدست آمده است.
استوانه كورش آسيب‌هايي جدي به خود ديده است؛ بسياري از سطرهاي آن از بين رفته و يا بر اثر فرسودگي بيش از اندازه قابل خواندن نيستند. نبشته‌هاي بخش‌هاي آسيب‌ديده را تنها با توجه به اندازه فضاي خالي و برخي حروف باقي مانده در آن مي‌توان تا حدودي بازسازي كرد.
فرمان كورش بزرگ از زمان پيدايش تا به امروز بارها ترجمه و ويرايش و پژوهش شده است. پيش از همه، كاشـف رمز خط ميخي فارسي باستان يعني 'هنري كرِسويك راولينسون' در سال 1880 ميلادي و بعدها ف. ويسباخ 1890، گ. ريختر 1952،. اوپنهايم 1955، و. ايلرز 1974، ج. هارماتا 1974، پ. بـرگـر 1975،. كـورت 1983، پ. لوكوك 1999 و بسياري ديگر آنرا تكرار و كامل‌تر كردند.
كورش بنيانگذار سلسله هخامنشيان، پس از تسخير بابل، بر تخت پادشاهي نشست و اديان بومي را آزاد اعلام كرد.
براي جلب محبت مردم ميانرودان (بين‌النهرين)، مردوك كه بزرگترين خداي بابل بود را به رسميت شناخته، او را نيايش كرد و سپاس گفت.
او هيچ گروه انساني را به بردگي نگرفت و سپاهيانش را از تجاوز به مال و جان رعايا بازداشت. او تمام كساني را كه به اسارت به بابل آورده شده بودند گردهم آورد و منزلگاهشان را به آنها بازگرداند.
به دستور كوروش، شرح وقايع و دستورات وي روي يك لوح استوانه‌اي سفالين نگاشته شد و در معبد مردوك قرار گرفت.
ترجمه و انتــشار فرمــان كــورش بــزرگ پــرده از نادانــسته‌هاي بســيار برداشت و بعنوان
'منشور آزادي' و 'نخستين منشور جهاني حقوق بشر' شهرتي عالمگير يافت؛ نمايندگان و حقوق‌دانان كشورهاي گوناگون جهان در سال 1348 خورشيدي با گردهمايي در كنار آرامگاه كورش در پاسارگاد، از او بنام نخستين بنياد‌گذار حقوق بشر جهان ياد كردند و او را ستودند. حقوقي كه انسان امروز پس از دوهزاروپانصد سال در انديشه ايجاد و فراهم‌سازي آن افتاده است و آرزوي گسترش آن را در سر مي‌پروراند.
برخي از نوشته هاي روي اين منشور به قرار زير است:
'ارتش بزرگ من به صلح و آرامي وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاري به مردم اين شهر و اين سرزمين وارد آيد.
من برده داري را برانداختم. به بدبختي‌هاي آنان پايان بخشيدم. فرمان دادم كه همه مردم در پرستش خداي خود آزاد باشند و آنان را نيازارند. فرمان دادم كه هيچ كس اهالي شهر را از هستي ساقط نكند. مردوك از كردار نيك من خشنود شد.
و همه پادشاهان سرزمين‌هاي جهان، از درياي بالا تا درياي پايين (درياي مديترانه تا درياي فارس)، همه مردم سرزمين‌هاي دوردست، همه پادشاهان آموري، همه چادرنشينان، مـرا خراج گذاردند و در بابل بر من بوسه زدند.
همه مردماني كه پراكنده و آواره شده بودند را به جايگاه‌هاي خود برگرداندم. خانه‌هاي ويران آنان را آباد كردم. همه مردم را به همبستگي فرا خواندم.'
اين لوح سفالين استوانه‌اي كه در بخش 'ايران باستان' در موزه بريتانيا نگهداري مي شد، جمعه 19 شهريورماه پس از پيگيري هاي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، وارد ايران شد تا به مدت 4 ماه بصورت امانت در موزه ملي ايران در معرض ديد همگان قرار گيرد.
منشور كورش در جريان جشن‌هاي 2500 ساله شاهنشاهي ايران نيز براي چند روز به ايران آورده شد و به نمايش درآمد.
سازمان ملل متحد در سال 1971 ميلادي، اين منشور را به شش زبان رسمي دنيا منتشر كرد و هم اكنون نيز نسخه ‌بدلي آن بعنوان كهن‌ترين فرمان شناخته‌شده تفاهم و همزيستي ملت‌ها در ساختمان سازمان ملل متحد در نيويورك نگهداري مي‌شود.

ازدواج و خانواده

چرا زوج موفقي نيستيم؟

شايد فكر كنيم كه زندگي كردن نيازي به مهارت ندارد و همه ما ذاتا مي‌دانيم چگونه زندگي كنيم، اما اگر اين طور بود هيچ مشكلي را در زندگي زناشويي خود تجربه نمي‌كرديم در صورتي كه هر كدام از ما در زندگي دچار مشكلات كوچك و بزرگي هستيم كه نمي‌دانيم چگونه به وجود آمده‌اند و چگونه مي‌توانيم آنها را برطرف كنيم. وقتي بدانيم مشكلات از كجا آغاز مي‌شوند و چگونه ادامه مي‌يابند و بزرگ مي‌شوند، مي‌توانيم جلوي آنها را بگيريم و وقتي بدانيم كه يك زندگي بدون مشكل چه مزيت‌هايي دارد آن وقت قبل از هر چيز درصدد يادگيري مهارت‌هاي زندگي برمي‌آييم.
دكتر اصغر فروع‌الدين عدل، روان‌شناس و خانواده درمانگر، اهميت داشتن جو مناسب خانوادگي را در 3 نكته بيان مي‌كند، اولين نكته بهداشت رواني زن و شوهر است، وقتي روابط زناشويي بهبود پيدا كند زن و شوهر هم از لحاظ رواني وضعيت مناسبي دارند، اما اگر اين روابط خدشه‌دار شود، زن و شوهر نيز از آرامش دروني برخوردار نيستند و به اصطلاح در محل كار خود تمركز لازم را ندارند.
دومين نكته سلامت رواني فرزندان در محيطي سالم و صميمي است، وقتي بچه‌ها شاهد روابط خوب و صميمي والدينشان هستند هم الگوبرداري‌هاي مناسب و هم فضاي صميمي را تجربه مي‌كنند و احساس امنيتي كه براي رشد لازم دارند را از خانواده مي‌گيرند و در آينده نيز با همسران خود روابط مناسبي خواهند داشت.
عدل مي‌گويد: سومين نكته اين است كه ما وقتي در زندگي زناشويي روابط خوبي با همسرمان داريم، مي‌توانيم انرژي خود را ذخيره و صرف كارهاي مثبت ديگر كنيم، زن و شوهر‌هايي كه با هم تنش‌هاي زيادي دارند تمام وقتشان را صرف همين مسائل مي‌كنند و انرژي براي كارهاي ديگر مثل مطالعه يا پرداختن به علايق و رشد كردن ندارند.
اكنون كه اهميت داشتن يك خانواده صميمي و دور از مشكل برايمان روشن شد، خوب است به دنبال ريشه مشكلات بگرديم و بفهميم كه از كجا نشات مي‌گيرند.
دكتر عدل مي‌گويد، ريشه بسياري از مشكلات ما در زندگي زناشويي افكار غيرمنطقي است كه بين زن و شوهر رواج دارد و اين افكار رفتارهاي غلط ما را در پي دارد كه نهايتا بروز مشكلات زناشويي نتيجه آنهاست.


© افكار غيرمنطقي: ديواري بين زن و شوهر
دكتر عدل افكار غير منطقي را اين گونه برمي‌شمرد:
1 ـ همه بايد مرا تاييد كنند و دوستم داشته باشند. مثلا همسرم بيشتر از اين كه به خودش فكر كند، بايد به من فكر كند.

2 ـ من بايد فردي باكفايت و باهوش باشم و در همه جنبه‌هاي ازدواج به بهترين شكل عمل كنم. بايد بدانيم كه هيچ كس كامل نيست و اگر ما اين گونه فكر كنيم به هر حال يك جا ممكن است در زندگي درست عمل نكنيم و آن وقت است كه احساس بي‌كفايتي و اين كه همسر خوبي نيستيم ما را مي‌آزارد.

3 ـ كار اشتباه بايد بشدت تنبيه شود و بايد كارهاي اشتباه همسرم را تلافي كنم. كساني كه اين گونه فكر مي‌كنند مي‌خواهند همسرشان را آن طور كه دوست دارند اصلاح كنند كه هيچ گاه نيز نمي‌توانند، چراكه اين روش نتيجه عكس مي‌دهد.

4 ـ هرگاه همسرم كاري را اشتباه انجام دهد او را سرزنش مي‌كنم. سرزنش بزرگ‌ترين آسيب‌ها را به زندگي مشترك وارد مي‌آورد.

5 ـ همسرم بايد بداند كه من چه مي‌خواهم و خواسته‌هايم را به او نمي‌گويم. بعضي‌ها فكر مي‌كنند اگر خواسته‌هايشان را به همسرشان بگويند از ارزش آن كم مي‌شود و ديگر فايده‌اي ندارد. بايد خواسته‌ها را گفت بويژه مردها معمولا خواسته‌هاي زنان را نمي‌دانند.

6ـ اگر همه چيز وفق مراد من پيش نرود، فاجعه است و آنچه مي‌خواهم از همه چيز مهم‌تر است. با اين باور هيچ گاه توقعاتمان برآورده نشده و رنجش‌ها روي هم انباشته مي‌شود.
ريشه بسياري از مشكلات ما در زندگي مشترك، افكار غيرمنطقي است كه بين زن و شوهر رواج دارد

7 ـ نكند زندگي زناشويي‌ام در خطر قرار گيرد و من و همسرم با شكست روبه‌رو شويم. ترسيدن از آينده مي‌تواند آينده را خراب كند و وقتي راجع به مساله‌اي تفكرات منفي وجود داشته باشد ناخودآگاه درست پيش نخواهد رفت. لزومي ندارد كه وقتي اتفاق بدي نيفتاده است ما از ترس آن اتفاق زندگي خود را تلخ كنيم.

عدل مي‌گويد اين تفكرات غيرمنطقي مي‌تواند ضربه‌هاي سهمگيني به زندگي وارد كند، اما اگر بتوان آنان را با افكار منطقي جايگزين كرد هم خودمان راحت‌تر زندگي مي‌كنيم و هم همسرمان.


© چگونه زندگي زناشويي خود را تباه كنيم
وقتي مي‌دانيد چه چيزهايي مي‌تواند شما را مريض كند از آنها اجتناب مي‌كنيد مثلا مي‌دانيد كه اگر در سرما لباس كافي نپوشيد سرما مي‌خوريد. حال اگر بدانيد كه يك زندگي مشترك چگونه آسيب مي‌بيند و به پايان مي‌رسد مي‌توانيد جلوي اين اتفاق را بگيريد و نگذاريد كه زندگي زناشويي‌تان تباه شود. دكتر عدل مي‌گويد اگر مي‌خواهيد زندگي زناشويي‌تان را تباه كنيد، بايد به موارد زير عمل كنيد.

1 ـ به تنها چيزي كه اهميت مي‌دهيد خواسته‌هاي خودتان باشد و به خواسته‌هاي طرف مقابل خود فكر نكنيد.

2 ـ در هر موردي شما از همسرتان بيشتر مي‌فهميد. در همه موارد خود را عقل كل بدانيد و همسرتان را نادان فرض كنيد.

3 ـ فقط به احساسات خود اهميت دهيد و احساسات همسرتان را نبينيد. مثلا ناراحتي شما خيلي مهم‌تر از ناراحتي همسرتان باشد.

4 ـ در هر جمعي ايرادات همسر خود را بگوييد. در جمع به همسرتان احترام نگذاريد و دايم او را مورد تمسخر قرار دهيد.

5 ـ هرگز به اشتباهاتتان اقرار نكنيد و معذرت نخواهيد.

6 ـ هر چيزي را حسابي بزرگ كنيد و از هر اتفاق كوچكي فاجعه بيافرينيد.

7 ـ از همسرتان توقع هداياي گرانبها داشته باشيد و ارزش هر چيز را با قيمت آن بسنجيد.

8 ـ هرگز از همسرتان تشكر نكنيد و هر كاري كه او انجام مي‌دهد را پاي وظيفه قرار دهيد و كارهاي خود را بزرگ ببينيد.

9 ـ دائما همسرتان را با ديگران مقايسه كنيد و به او بگوييد كه ديگران از او بهترند.

10 ـ فقط از خودتان حرف بزنيد و اصلا از احوال همسرتان باخبر نشويد.

11 ـ از هر جا ناراحتيد سر همسرتان خالي كنيد و دليلش را هم به او نگوييد.

12 ـ خانواده همسرتان را مسخره كنيد و از آنها ايراد بگيريد.

13 ـ عشق‌ورزي نكنيد و احساسات مثبت خود را به همسرتان منتقل نكنيد.

14 ـ هرگز به همسرتان نگوييد دوستت دارم.

15 ـ مرتب بكوشيد همسرتان را تغيير دهيد. از لباس پوشيدن و حرف زدن تا شخصيت و رفتارش را مورد انتقاد قرار دهيد و بخواهيد كه تغيير كند و آن طور كه شما دوست داريد باشد.

16 ـ از همسرتان توقع داشته باشيد كه از نظر ظاهر، تيپ، اندام و… مثل هنرپيشه‌ها باشد.

17 ـ هميشه با بدترين سر و وضع بگرديد و تا مي‌توانيد نجوش و بداخلاق باشيد.

18 ـ دائما حسادت كنيد و همسرتان را فقط براي خود بخواهيد و او را از دوستان و خانواده و آشنايانش برانيد.

19 ـ با خانواده همسرتان وارد روابط مالي شويد.

20 ـ وانمود كنيد كه از نظر ظاهر و تيپ گرفته تا اخلاق، رفتار، خانواده و… از همسرتان برتر هستيد.

21 ـ كاملا همسرتان را زير سلطه خود بگيريد و نگذاريد نفس بكشد.

22 ـ سراغ علايق همسرتان نرويد. هرچه همسرتان دوست دارد مورد انتقاد قرار دهيد.

23 ـ سر هر مساله كوچكي دعوا راه بيندازيد و جر و بحث كنيد.

عدل مي‌افزايد، اگر دقت كنيد خواهيد ديد كه هر كدام از ما دچار يك يا چند مورد از اين اشتباهات مي‌شويم و وقتي با مشكلات روبه‌رو شديم دنبال دليل مي‌گرديم در حالي كه دليلش خود ما بوده‌ايم.

حال اگر مي‌خواهيد زندگي زناشويي‌تان عاري از مشكلات شود به خودتان مراجعه كنيد و افكار غيرمنطقي و رفتارهاي غلط را در خود حذف كنيد و آن گاه شاهد بهتر شدن زندگي باشيد.

راننده تاکسی ومسافر

مسافر تاکسی آهسته روی شونه‌ی راننده زد چون می‌خواست ازش یه سوال بپرسه…
راننده جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد…نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس…از جدول کنار خیابون رفت بالا…نزدیک بود که چپ کنه…اما کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد… برای چندین ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد… سکوت سنگینی حکم فرما بود تا این که راننده رو به مسافر کرد و گفت: "هی مرد! دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن… من رو تا سر حد مرگ ترسوندی!" مسافر عذرخواهی کرد و گفت: "من نمی‌دونستم که یه ضربه‌ی کوچولو آنقدر تو رو می‌ترسونه" راننده جواب داد: "واقعآ تقصیر تو نیست…امروز اولین روزیه که به عنوان یه راننده‌ی تاکسی دارم کار می‌کنم…آخه من 25 سال راننده‌ی ماشین حمل جنازه بودم" !!! ا

تغذيه، سلامتي و تناسب اندام

دستگاه های بدن سازی لاغر می کنند؟

این روزها تعداد آنهایی که به قصد داشتن اندامی متناسب و ورزیده به کلاس‌های بدن‌سازی مراجعه می‌کنند…
کم نیست و گروهی از این افراد، بدون در نظر گرفتن سن و سال‌شان و اوضاع سلامت عمومی‌شان و بدون مشورت با یک اهل فن، شروع می‌کنند به استفاده از انواع دستگاه‌هایی که در سالن‌های ورزشی هست. این کار، عوارض ناخوشایندی به دنبال خواهد داشت که در گفت‌وگو با دکتر رامین کردی، متخصص طب ورزشی، به آن پرداخته‌ایم و جویا شده‌ایم که اصلا کار با این دستگاه‌های بدنسازی به چه کسانی توصیه می‌شود؟

- آقای دکتر! آیا این حرف از نظر شما درست است که هر فردی در هر سن و سال و شرایطی که باشد، می‌تواند ورزش کند؟
بله؛ اما این را هم باید اضافه کنم که هر فردی بسته به شرایط خودش، باید برنامه ورزشی مناسبی دریافت کند.

- یعنی چه؟
ببینید؛ ما ۳ نوع ورزش را توصیه می‌کنیم؛ در درجه اول، ورزش‌های هوازی مانند دویدن‌های طولانی‌مدت و دوچرخه‌سواری که با دویدن آهسته یا پیاده‌روی تند بیش از ۴ دقیقه در هر بار به وسیله تردمیل و دوچرخه انجام می‌شود. در کنار این ورزش، اگر فرد تمایل داشت ورزش‌های دیگری انجام دهد، ما ورزش‌های قدرتی و انعطاف‌پذیری را توصیه می‌کنیم.

- در ورزش‌های قدرتی، استفاده از دستگاه‌های بدنسازی مرسوم است. شما کار با این دستگاه‌ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌‌کنید؟
به عموم مردم! البته منظورم از عموم، افرادی هستند که مشکل خاصی ندارند؛ یعنی دچار مشکل جسمی و بیماری خاصی نیستند و برای حفظ سلامت‌شان ورزش می‌کنند. اما باید به این مساله توجه داشته باشند که میزان وزنه‌ متعادل و نوع دستگاه هم استاندارد باشد و آسیب‌رسان نباشد. من توصیه می‌‌کنم افراد قبل از آغاز تمرین حتما با مربی مشورت کنند و خودسرانه به استفاده از آنها اقدام نکنند.

- و اساسا هدف از کار با این دستگاه‌ها چیست؟
دستگاه‌هایی که در سالن‌های ورزشی مورد استفاده قرار می‌گیرند به شکل‌های مختلفی موجودند و مجموعه‌ای از این دستگاه‌ها، دستگاه‌هایی هستند که به منظور افزایش قدرت عضلانی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

- به نظر شما، این تمرین‌های ورزشی باید به چه میزانی باشد؟ چند بار در روز؟
خب، برای ورزیده کردن عضله‌ها می‌توان از وزنه‌های مختلف استفاده کرد. بهتر است میزان فعالیت‌ ورزشی کمتر از ۳ جلسه در هفته نباشد. اگر فرد فقط هفته‌ای یک جلسه تمرین داشته باشد قدرت‌ وی در یک سطح باقی می‌ماند. اما اگر این میزان تمرین به بیش از ۳ جلسه در هفته افزایش یابد، باعث افزایش قدرت عضلات می‌شود. نتیجه این تمرین‌ها در آقایان به صورت افزایش قطر عضلات دیده می‌شود؛ در حالی که در خانم‌ها معمولا افزایش قطر ایجاد نشده و افزایش قدرت اتفاق می‌افتد.

- و کار با این دستگاه‌های ورزشی را به همه توصیه می‌کنید؟
نه! به بیماران قلبی ـ عروقی و فشارخونی یا افرادی که سابقه سکته مغزی دارند یا سن‌شان بالاست، کار با دستگاه‌های قدرتی توصیه نمی‌شود. دلیلش هم این است که اینها برای بلند کردن وزنه‌های سنگین ممکن است قدرت کافی نداشته باشند و حین انجام تمرین، وضعیتی ایجاد شود که فشار زیادی برای به حرکت در آوردن وزنه به آنها وارد آمده و باعث افزایش فشارخونشان شود.

- حضور مربی و نظارت او در این مورد چه تاثیری دارد؟
کمک گرفتن از مربی، اهمیت ویژه‌ای دارد. افراد باید در جلسه اول، نحوه استفاده درست از دستگاه‌ها را تحت نظر مربی آموزش ببینند و حرکت‌های ورزشی خود را با تکرار زیاد، یعنی ۳ تا ۴ ست ۱۰ تا ۱۵تایی با وزنه سبک انجام دهند. منظور از وزنه سبک، وزنه‌ای‌ست که وقتی فرد آن را با دست بلند می‌کند یا با پا هل می‌دهد، به راحتی این کار را ۱۰ تا ۱۵ بار بتواند انجام دهد.

- شرایط برای مبتلایان به صرع و دیگر بیماری‌های تشنجی چطور خواهد بود؟
آنها بهتر است برای فعالیت با دستگاه‌های قدرتی در ۲ یا ۳ ست ۱۰تایی با وزنه سبک کار کنند تا با خطر کمتری مواجه شده و بر اثر مداومت در ورزش از تعداد حملاتشان کاسته شود. وقتی این بیماران دمبل یا وزنه‌‌های آزاد را بالای سر و سینه خود می‌برند، ممکن است برای یک لحظه دچار تشنج شده و در اثر تشنج، این وسیله‌ها روی آنها بیفتد و باعث آسیب‌ دیدنشان شود. اما اگر از دستگاه‌های قدرتی استفاده کنند، خطر کمتری آنها را حین فعالیت تهدید می‌کند.

- در افراد چاق، چطور؟ آیا کار با دستگاه می‌تواند چربی‌سوزی را درآنها افزایش دهد؟
نه! بهترین ورزش برای چاق‌ها، ورزش‌های هوازی پی‌درپی (مانند دویدن و دوچرخه‌سواری طولانی‌مدت بین ۳۰ تا ۴۵ دقیقه در روز و به مدت ۵ تا ۶ روز در هفته) است. اخیرا توصیه می‌شود افراد چاق در کنار این ورزش‌ها، ورزش‌های قدرتی و انعطاف‌پذیر نیز انجام دهند. البته این توصیه صرفا برای کاهش وزن نیست، بلکه با افزایش قدرت باعث می‌شود آنها زندگی بهتری داشته باشند.

- چه توصیه‌ای به استفاده‌کنندگان از دستگاه‌های قدرتی دارید؟
اول از همه اینکه بدون مشورت با مربی به یک‌باره سراغ دستگاه‌های قدرتی نروند؛ بلکه با توجه به شرایط جسمی، زمان خودشان را تقسیم و مدتی از آن را صرف فعالیت کنند. اگر فردی قصد دارد یک ساعت ورزش کند، در ابتدا باید۱۰ تا ۱۵ دقیقه وقت خود را صرف گرم کردن کند، سپس به مدت نیم ساعت به فعالیت‌‌های هوازی مانند دویدن یا دوچرخه‌سواری بپردازد. بعد از آن ۱۰ تا ۱۵ دقیقه، خودش را با دستگاه مشغول کند. سپس۱۰ تا ۱۵ دقیقه با دستگاه‌های قدرتی کار کرده و در پایان فعالیت ورزشی نیز ۱۰ تا ۱۵ دقیقه به سرد کردن بپردازد. در فاصله بین گرم و سرد کردن نیز نباید ورزش‌های کششی فراموش شود.

- بهترین توصیه به افرادی که مدت زمان کمی برای ورزش کردن دارند، چیست؟
اینکه وقت خودشان را صرف فعالیت با دستگاه‌ها نکنند، بلکه به جایش، به ورزش‌های هوازی بپردازند. ورزش‌ هوازی در پیشگیری از بیماری‌ها موثرتر است و در اولویت قرار دارد.

- استفاده بیش از حد معمول از این دستگاه‌ها، به لاغری بیشتر کمک نمی‌کند؟
ببینید؛ اگر منظورتان از دستگاه، تردمیل و دوچرخه باشد؛ روزی ۴۵ دقیقه فعالیت با این دستگاه‌ها برای کاهش وزن، مطلوب است اما این، تصور غلطی است که فکر کنید اگر زمان بیشتری روی تردمیل باشید، وزن بیشتری کم می‌کنید. برای کاهش وزن مطلوب باید رژیم غذایی‌تان را با ورزش همراه کنید. صرف زمان بیشتر روی تردمیل باعث ایجاد آسیب‌های عضلانی و مفصلی مانند درد زانو خواهد شد.

- موقع کار با دستگاه‌های قدرتی، نباید بیشتر مایعات مصرف کنیم؟
نوع فعالیت ورزشی‌تان مهم نیست؛ به طور کلی باید در هوای گرم، قبل و حین ورزش مایعات مصرف کرد.

- عمده‌ترین عارضه استفاده نادرست از این دستگاه‌ها چیست؟
کشیدگی عضلات و انقباض دردناک عضلانی. ضمن اینکه متناسب نبودن وزنه با قدرت فرد، آسیب‌های عضلانی و اسکلتی مانند درد مچ دست و شانه و گردن را ایجاد می‌کند.